Web Analytics Made Easy - Statcounter

مهسا مژدهی: اقدامات اخیر بایدن در مورد ایران توجه بسیاری را به خود جلب کرده و باعث شده تا این سوال پیش بیاید که ایا ایالات متحده در آستانه بازگشت به برجام است؟بایدن در اخر هفته گذشته با اقداماتی در مورد ایران، خبرساز شد. دولت امریکا در نامه ای به شورای امنیت فعال شدن مکانیسم ماشه را پس گرفت و خود را اماده کرد تا در نشست 4+1 مشارکت کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این اقدامات هرچند صدای نتانیاهو را در اورد اما از سوی دیگر سیاستمداران جهان مورد استقبال قرار گرفت. تهران اما معتقد است که تا برداشته شدن تحریم ها این اقدامات را جدی نخواهد گرفت.

دراینباره با دیاکو حسینی کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک گفتگو کرده ایم که در ادامه می خوانیم:

اقدامات اخیر واشنگتن در خصوص ایران در دیدگاه سیاستمداران و برخی از ناظران به عنوان گامی مثبت از سوی واشنگتن توضیح داده شد که می تواند منجر به اقدامات بیشتر شود. به نظر شما قدم هایی که جو بایدن در اخر هفته گذشته برداشت، تا چه اندازه می تواند در تصمیم های پیش روی هر دو کشور در خصوص توافق هسته ای موثر واقع شود؟

ما می دانیم که بایدن از اول هم قصدش هم بود که به برجام برگردد و همیشه از اقدامات اقای ترامپ انتقاد می کرد. این فقط خود بایدن نیست که چنین نگاهی دارد بلکه تیمی که در سیاست خارجی تشکیل داده هم چنین رویکردی را دارند. در یک ماه اخیر اینها کاری را انجام ندادند که این موضوع باعث انتقاداتی به تیم بایدن در داخل خود ایالات متحده هم شده بود. این اتفاق ها در آستانه اقدامی که ایران در کاهش تعهدات خود انجام خواهد داد و همینطور افزایش سطح غنی سازی به بیست درصد، نشان دهنده این است که بایدن متوجه فشار زمانی که برای حفظ برجام وجود دارد، هست و این اقدام ها را انجام داده اند. اقداماتی که واشنگتن در حال انجام آنهاست تا مقدار زیادی نمادین هستند و تاثیر زیادی بر روی حفظ برجام ندارد و می تواند سیگنال مثبت تلقی شود مبنی بر اینکه امریکا در حال شروع روند دیپلماتیک برای بازگشت به توافق هسته ای است.

اما این اقدامات در دیدگاه ایران اصلا کافی نیست مگر اینکه واشنگتن اقدام جدی تری انجام دهد که عملی و با نتایجی ملموس برای کشورمان به ویژه در زمینه تحریم ها باشد. بنابراین این اقدام کوچک و نمادین است اما در جایگاه خودش باید مهم تلقی شود و نشان دهنده این است که بن بستی که در امریکا در رابطه با برجام وجود داشت ممکن است در آستانه شکسته شدن باشد.

اما در عین حال برای امیدواری هنوز باید محتاط بود.

یک اتفاق دیگر در گنار این اقدامات اخیر دولت بایدن، ماجرای یمن بود که دولت جدید امریکا تصمیم گرفت از جنگ در این کشور و حمایت سعودی ها عقب بکشد. برخی از تحلیل گران این موضوع را به عنوان چراغ سبزی از سوی واشنگتن برای جلب نظر تهران دانستند. نظر شما در این خصوص چیست؟

موضوع یمن در نگاه امریکایی ها مساله ای مستقل است و به سیاست گزاری های امریکایی ها در خاورمیانه مربوط می شود. امریکا به نوعی درگیر در این جنگ بوده. پس لزوما نمی توان گفت اقدامی که در رابطه با جنگ یمن انجام گرفت به ایران مرتبط است. سیاست های امریکا در این منطقه و در پرونده یمن مرتبط است. ما نمی توانیم این موضوع را چراغ سبز به ایران بدانیم هرچند که می تواند به معنای تصحیح سیاست های غلط واشنگتن در خاورمیانه دانسته شود. 

منتها من فکر می کنم که امریکا با ریاست جمهوری بایدن مایل است که با ایران کار کند و این نه تنها مرتبط با مساله هسته ای بلکه مرتبط با مسائل منطقه ای هم هست. به این ترتیب که هم به متحدان خود در خاورمیانه اطلاع دهد که اوضاع را تحت کنترل دارد و هم اینکه بگوید بهترین راه برای مقابله با آنچه آنها تهدید ایران می نامند، مذاکره و گفتگو است. من فکر می کنم روش بایدن به وضوح با روش دولت ترامپ متفاوت است.

ما شاهد یک سری توییت هایی بین مقامات دو طرف هستیم. چه نوع دیپلماسی را ما شاهدیم؟‌آیا رو به جلوست یا گفتگوهایی در حد توییت ها هسنتند که لزوما به روند اتفاقات مربوط نمی شوند؟ ما دیدیم که جواد ظریف روز جمعه با توییت هایی که کرده بود به اقدامات اخیر واشنگتن اشاره و به نوعی آنها را ناکافی دانسته بود. 

آنچه که مسلم بوده این است که دو طرف یعنی هم ایران و هم امریکا مایل به انجام گفتگوها در قالب برجام هستند.فکر می کنم همانطور که انتظار هم می رفت دو طرف سعی می کنند تا با موضع برتر وارد چارچوب دیپلماتیک شوند. ایران در سال های اخیر تحت فشارهای زیادی با توجه به تحریم ها قرار گرفته و از طرف دیگر به خاطر مقاومتی که به خرج داده، می تواند دست بالاتر را به دست بگیرد. از آن سو امریکا هر چند در فشار حداکثری به ایران شکست خورده اما خود را کشوری می داند که توانسته از نظر اقتصادی به ایران فشار زیادی وارد کند. 

اقای بایدن و دولت او تلویحا می خواهند ادعا کنند که دست بالاتر را دارند. اهمیت این موضوع برای آن است که در مذاکرات آینده آن کشوری که دست بالا را دارد، در پیشبرد مذاکرات وضع بهتری پیدا می کند. من فکر می کنم این رویارویی نرمی که در فضای توییتری می بینیم نوعی اغاز برای از سرگیری دیپلماسی است. در نهایت من فکر می کنم این وضعیتی که شاهد آن هستیم محکوم است به اغاز یک دیپلماسی موثر بین طرفین.

ما سوم اسفند پایان ضرب العجل را داریم. اگر اتفاق رخ دهد و اجرای پروتکل الحاقی متوقف شود، ما شاهد ایجاد چه شرایطی برای ایران هستیم؟

این قانون موثر و خوبی در فضایی که دیپلماسی می خواست اجرا شود و فضا بسیار حساس بود، نبود.چنین قوانینی می توانند کار را دشوارتر کنند چون بایدن طبیعتا نمی خواهد در جدول زمانی که ایران تعیین کرده جلو بیاید چرا که در داخل کشورش از این کار به عنوان ضعف او یاد خواهد شد. این قانون حتی می تواند سرعت بایدن را برای شروع دیپلماسی کندتر کند. این هشداری بود که ما از ابتدا هم  دادیم. من فکر می کنم اگر این اتفاق بیفتد، با توجه به جلسه ای که اخیرا با سران اروپایی وجود داشت، شاهد یک بیانیه تند و تیز از سوی امریکا و اروپا باشیم. من فکر می کنم این کار به ایالات متحده از لحاظ دیپلماتیک چهره بهتری خواهد بخشید و اتفاقا توجه کشورها را به ایران به عنوان کشوری که در حال نقض برجام بوده و در حال تضعیف فرصت های دیپلماسی است جلب خواهد کرد و این به زیان ماست. اما ما امیدواریم که امریکایی ها بتوانند هوشیاری به خرج داده یا ایران در اجرای این قانون بتواند به نحوی ملاحظاتی را مد نظر قرار دهد.

قانونی که تصویب شده لازم است که اجرایی شود. اما به نظر می رسد که ممکن است رییس جمهور این منظور را داشته باشد تا در شرایط خاصی اجرای آن را با منافع ملی ما سازگارتر کند. این پتانسیل وجود دارد. مثلا اگر امریکا گام های بلندی را بردارد که نشان دهنده اقدام عملی این کشور باشد،‌ در آن صورت فکر می کنم که امکاناتی در ایران وجود دارد که اجرای قانونی که مجلس تصویب کرده را به نوعی پیش ببرد که با شرایط جدید منطبق بوده و با پیشبرد دیپلماسی سازگارتر باشد.

به نظر شما این  اراده و عقلانیت دولت امریکا وجود دارد که بخواهد فرای بحث های موجود اوضاع را مدیریت کند؟

در این کشور هم جناح های متفاوت با دیدگاه  های مختلف وجود دارد. اما همه آنها در این موضوع اتفاق نظر دارند که روش ترامپ در خصوص ایران شکست خورده و احیای دیپلماسی می تواند کار تازه ای انجام دهد. من فکر می کنم در مجموع این اراده در واشنگتن وجود دارد اما این که در زمانبندی که وجود دارد سازگار باشد مساله ای جداگانه است.

>>> این مطالب را هم بخوانید:
اروپا چگونه می‌تواند گره برجام را باز کند؟
ضرب‌الاجل ایران چه تأثیری بر روابط تهران و غرب دارد؟
تلاش تندروها برای نابودی برجام؛ایران این فرصت را هم از دست می‌دهد؟

312 310

کد خبر 1488082

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: جوزف بایدن ایران و آمریکا تعهدات ایران در برجام ایالات متحده آمریکا من فکر می کنم اقدامات اخیر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۶۹۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت‌های عملیات ایران را نداشت

عملیات وعده صادق،عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر امریکا بازدارندگی‌اش تضمین شده است.موشک‌های پر قدرت ایران دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.

به گزارش مشرق، سردار غلامعلی رشید از فرماندهان عملیات «وعده صادق» در گفت‌وگویی مطرح کرد: دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی بر نمی‌گردد.

عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاورد این عملیات چه بود؟

مهم‌ترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایه‌های ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا می‌کرد من بی‌حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلی‌ای که در این سال‌های اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است. شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسی‌ها و کشورهای غربی آن را کاشته‌اند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است. یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو می‌پاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانه‌های غربی به او کمک می‌کنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانه‌ای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟

این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها می‌گویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.

اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسه‌ای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است. یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو. یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار می‌گیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد. عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شده‌ای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه می‌توانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود می‌شود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونه‌ای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حمله‌ای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش می‌سازد دروغین است.

وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفه‌های جغرافیایی و جمعیتی چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید بحران‌های مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبه‌رو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟

ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانه‌های غربی به تصویر می‌کشند. بعضی وقت‌ها اسرائیل می‌آید در ایران کاری انجام می‌دهد و مثلاً دانشمند هسته‌ای ما را ترور می‌کند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام می‌دهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگ‌تر از چیزی که بوده نشان می‌دهد؛ کل امپراطوری رسانه‌ای غرب هم از او پشتیبانی می‌کند؛ چون اسرائیل با کمک‌های مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار می‌دهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و هر نوع کمکی که بخواهد. در حال حاضر فرمانده سنتکام در تل‌آویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی می‌جنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.

کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشته‌اند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد می‌کنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولت‌ها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست. در این کتاب آمده که جمعیت یهودی‌های اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شده‌اند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم می‌کنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعه‌ای که در آن سرزمین اشغالی جمع شده‌اند، بی‌هویت‌اند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیل‌دهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچ‌کدام از عناصر و مؤلفه‌های مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.

اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوسته‌اند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. دشمنان و رسانه‌های معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوت‌ها در راستای همدلی خود استفاده می‌کنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیت‌ها را بیشتر کرده است. همه این قومیت‌ها و گروه‌های متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذره‌ای احساس خطر می‌کنند، یک دل و یک زبان کنار هم می‌مانند و برای دفاع از ایران با هم متحد می‌شوند. عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درون‌زا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برون‌زا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفه‌هایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل می‌شود، ندارد.

درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بین‌المللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.

دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.

ملت‌های مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموخته‌اند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد. مشخصه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملت‌ها می‌بینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باج‌خواهی، جنایت و نسل‌کشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.

مهم‌ترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور می‌کرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشک‌ها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیک‌های ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر قدرت‌های امریکا و ناتو، بازدارندگی‌اش تضمین شده است. وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرت‌های ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایه‌های دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشک‌های پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید. رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمی‌آمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابه‌های ایران، پایگاه‌های نظامی رژیم صهیونیستی را درهم می‌کوبیدند.

با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستاده‌ایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرت‌های غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلی‌ها و مشت‌های محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.

این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شده‌اند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانه‌های متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانه‌های ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موج‌های بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت می‌کند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولت‌های اروپایی، انسان را یاد جنگ‌های صلیبی می‌اندازد.

امریکا و دولت‌های اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینه‌های راهبردی که امریکا و دولت‌های اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی می‌پردازند، مورد قبول ملت‌های غربی نیست. آیا انسان‌هایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملت‌هایشان، مانع سیاست‌های دولت‌های خود در حمایت از نسل‌کشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟

بــــرش

یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانه‌ها از خود به نمایش می‌گذارد، یکی نیست؟

خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانه‌ها می‌سازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش می‌سازد؛ اینکه من بی‌حریفم و حریف ندارم.

در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان می‌دانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس می‌گویند که اسرائیلی‌ها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانک‌ها و در قرارگاه‌ها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمی‌شد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکایی‌ها هم می‌گویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد می‌کند، به منطقه که آمده بود، به نخست‌وزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگه‌اش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند. بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایت‌های مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • آمریکا ارسال محموله سلاح به مقصد اسرائیل را متوقف کرد
  • دستگیری ۲۸ عضو یک شرکت هرمی
  • سرطان اسرائیل در روز‌های پایانی
  • اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت عملیات ایران را نداشت
  • اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت‌های عملیات ایران را نداشت
  • دوقطبی خطرناک برای بایدن/ اعتراضات دانشجویی شگفتی انتخابات را رقم خواهد زد؟
  • از پیشرفت در مذاکراه تا ضرب‌الاجل اسرائیل/ گفتگو در مرز خوش‌‎بینی و بدبینی جریان دارد
  • تصویری از حمل پرچم جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه دولتی امریکا
  • پراکنده شده ۳۲ کاندیدای تهران در پنج لیست انتخاباتی /کاندیدا‌های اشتراکی شانا و اُمنا چه کسانی هستند؟ +جدول
  • ۲۰۰ بازداشت فقط در یکی از دانشگاه‌های امریکا